روزگار این روزای کامیار جونم
بیست ماهگیت مبارک عزیز دلم میخوای بدونی که این روزا چه کارایی میکنی اول از همه بگم انقدر بزرگ شدی که به من دستور غذایی میدی. چند روز پیشا بی مقدمه یه هویی اومدی گفتی مامان ماکا ... ماکا ایخوام یعنی ماکارونی میخوام از انجا که ماهم ماکارانی در بساطمون نداشتیم مجبور شدیم یه قابلمه کوچولو برای شما درست کنیم و شما هم با اشتهای فراوون میل کردی ... نوش جونت مامانی. اما همش این نبود دستور سوپ و کباب هم بهم دادی و البته مامان جون مهربون با کلی عشق و علاقه آنها رو هم برات درست کرد. تقریبا هم هر روز صبح تخم مرغ یا به قول خودت توخ مغ میخوری البته نه کامل ولی کاچی بعض هیچی از سرگرمیهات...